حنانه حنانه ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

حنانه عسل مامان و بابا

حنانه و تعطیلات ...

1391/3/30 19:35
449 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر گلم حنانه عزیزم. مامانی یه مدتی بود که نتونست به دلایلی بیاد و خاطرات قشنگت رو برات ثبت کنه اما حالا همه رو با هم می نویسم. از مسافرت کوتاه به تفرش تا خاطرات قشنگ اصفهان... 

البته روستای عیسی آباد تفرش  یه سفر کوچولوی چند ساعته بود با دایی و زن دایی و خاله رفتیم و  آشی هم که خوردیم خیلی چسبید آخه غروب بود و هوا هم یه کم سرد بود عسل خانم ما هم کلا مشغول شیطونی. 

چند روز بعد از اون هم با عزیز و آقا جون و خاله رفتیم یکی از روستاهای همدان تا به یکی از اقوام سر بزنیم که شب هم موندگار شدیم. اونجا دیگه از حنانه خانم خبری نبود حتی تو سرمای شب هم از مرغ و خروس و گوسفندها دل نمی کند و با گریه راضی می شد تا از توی اتاق و پشت پنجره نگاهشون کنه.  خانم خانما دنبال سگها هم می افتاد و خلاصه برای هیچ جانوری آسایش نگذاشته بود.

تعطیلات اواسط خرداد هم با عزیز و آقاجون (بابایی) رفتیم اصفهان که انصافا نصف جهان لقب خوبیه براش. وقتی اونقدر ذوق و سلیقه و البته استعداد بی نظیر رو در منار جنبان دیدم به ایرانی بودنم افتخار کردم و افسوس خوردم که چه استعدادهایی در حمله مغولها زیر خاک رفت!

 فکر می کنم بیشترین جایی که به دخترم خوش گذشت آب بازی پل خواجو و باغ پرندگان بود. اصفهان جاهای خیلی زیبا و دیدنی داشت که به دلیل کمی وقت فقط جاهایی که شهرت بیشتری داشت رو دیدیم و اذیت های حنانه خانم هم که جای خود داشت. تو راه برگشت هم سری به نطنز و امامزاده آقا علی عباس و امامزاده قاسم زدیم. سفر خوبی بود و به زودی عکسهاش رو هم میزارم البته اگه دوباره دیر نشه...  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

دایی علی
8 تیر 91 0:41
ببخشید این توضیحات و شرح سفر ها مربوط به حنانه بود یا مارکوپولو یا ناصر خسروی قبادیانی؟
الينا گلينا
11 تیر 91 9:43
سلام آفرين به اين مامان پر جرات، من تا به حال جرات مسافرت با الينا كوچولو را ندارم.بس كه اين بچه ها شرند
محيا كوچولو
12 تیر 91 0:13
ايشالله هميشه به سفر حنانه جونم