حنانه حنانه ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

حنانه عسل مامان و بابا

حنانه و هفته ای پر از شادی...

1390/9/7 16:13
531 بازدید
اشتراک گذاری

هفته ای که گذشت سرشار از شادی بود. یکشنبه اول آذر تولد مامانی بود. شب تولدش بابایی مارو با آقاجون برد بیرون شام جایی که بابایی انتخاب کرده بود خیلی قشنگ بود و البته برای من هم راحت بود چون سنتی بود و به جای صندلی تخت داشت و یه آب نمای قشنگ هم اونجا بود و من هم جاتون خالی همش داشتم پیام بازرگانی نگاه می کردم و کباب و ماست موسیر و دوغ می خوردم و رو تخت بالا پایین می پریدم (ولی جای عزیز خالی بود چون رفته بود شهرستان تا به عزیز بزرگ سر بزنه). شب بعد هم عمه و کیمیا اومدن و کلی خوش گذشت. دوشنبه شب هم چون من یه کوچولو سرما خورده بودم رفتیم دکتر و وقتی بر گشتیم شام مهمون آقاجون بودیم آخه امشب تولد آقاجون بود. شب جمعه هم خونه عمو مجید (همکار بابایی) شام دعوت بودیم. من عمو مجید رو خیلی دوست دارم چون هم با من بازی می کنه و هم یه شتر قشنگ از مشهد برام آورده. یکشنبه غروب هم عزیز از شهرستان اومد و برام یه تلفن  آورده آخه من عشق تلفنم. امروز هم عمو روح الله ( بابایی کیمیا) از ماموریت میاد دلم براش تنگ شده. هر وقت میرم بغل عمو روح الله از همه قد بلند تر میشم و کلی ذوق می کنم آخه عمو روح الله خیلی قدش بلند!!! 

اینم از ماجرای این هفته ما از خدا می خوام همه نی نی ها و خانواده هاشون هرجا هستن خوش و سالم باشن و هر کس هم نی نی نداره زود زود به آرزوش برسه و نی نی دار بشه.  آمین 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

محيا كوچولو
14 آذر 90 12:30
دایی علی
16 آذر 90 13:39
همیشه شاد باشی