حنانه حنانه ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

حنانه عسل مامان و بابا

حنانه و مسافرتی دیگر...

1390/5/17 1:06
687 بازدید
اشتراک گذاری

روز 5 شنبه سیزدهم مرداد با عمو رسول اینا رفتیم روستای دایی بهرام (= سنگ ستان ) افطار اونجا بودیم جای همه خالی هوای خوب و خنکی داشت و پر از لواشک های ترش دست ساز زن دایی بود که حنانه خانم خیلی خوشش اومده بود و به همش زبون می زد و صورتشو به نشونه ی ترش بودن جمع می کرد اما ول کن اونا نبود !  البته بابایی کمی نگران حشرات موزی بود که مامانی تدبیر کرده بود و با خودش حشره کش برقی  آورده بود و  حنانه شب با آرامش خوابید ،

 

روز جمعه هم یه سر به باغ دایی زدیم و رفتیم چشمه کلی آب بازی کردیم البته حنانه اونجا با یه نی نی دیگه یعنی آروین (=پسر عمو رسول حدود یکسال از حنانه بزرگتره )  همش در حال سر و صدا و رقابت بودن ! جمعه غروب هم دسته جمعی برگشتیم .   

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دایی علی
17 مرداد 90 19:12
امیدوارم که خوش گذشته باشه خصوصا با این هوای گرم اینجا و اون هوای خنک اونجا.
سید سعید هاشمی
28 مرداد 90 23:43
دختر خانم تو مگه روزه نمی گیری که پاشدی رفتی مسافرت؟ این کارا چیه می کنی؟ یه روز شیشه ی شیرتو با پا می گیری یه روز روزه تو خراب می کنی یه روز ... خجالت داره والله. دخترم دخترای قدیم. شما نسل جدیدیا همه چیزو زیر پا گذاشتید. خدا به دور.