حنانه و کربلایی آقاجون و عزیزجون !
واقعاً روزها به سرعت سپری می شن امروز که خواستم برای حنانه بنویسم دیدم بیشتر از یکماه که برای گلمون چیزی ننوشتیم !
هفته پیش هفته خوب و شادی برای ما بود چون آقاجون و عزیزجون (بابا) روز پنجشنبه هیجدهم آبان ماه از سفر زیارتی کربلا بر گشتن و همه فامیل دورهم جمع شده بودن تا زیارت قبول بگن ... دوتاسوغاتی خوشگلم حنانه خانم از عزیز و آقاجونش گرفت و کلی دور خودش می چرخید و شادی می کرد.
در آخر باید اشاره کنم چند روز دیگه کم کم محرم فرا می رسه که امیدواریم آرزوی همه برای رفتن به کربلا و زیارت امام حسین (ع) برآورده بشه و روزی برسه که خودمون تو حرم اماممون ببینیم ان شاالله ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی