تولدت مبارک ...

خیلی وقت بود که مامانی و بابایی فرصت نکرده بودن در ماههای گذشته برای حنانه بنویسن اما آدم برفی که حنانه درست کرد و روز تولدش بهونه خوبی برای نوشتن یه یادگاری هرچند کوچک برای سالهای دور دختر گلمون شد . روز قبل از تولد برف اومد و حنانه هم تو خونه و  پشت بوم ! حسابی دلی از عزا در اورد و برف بازی کرد و ریز و درشت آدم برفی درست کرد که یکیشون آدم برفی فضایی از آب در اومد!؟ بعدشم که تولد...

البته تو این مدت یه اتفاق بد هم افتاد. مامانی یه خاله مهربون داشت که حنانه هم خیلی دوستش داشت که اواخر آذر ماه به قول حنانه رفت آسمون پیش خدا و همه ما از داشتن نعمت یه مادر مهربون محروم  شدیم. برای خاله جون و همه رفتگان عزیزمون آرزوی آمرزش داریم و امیدوارم تا زنده ایم قدر همدیگه رو بدونیم که ناگهان چه قدر زود دیر می شود!!!

امروز تولد سه سالگی حنانه خانم بود

بعد از یک روز برفی شاد و بازی در پارک رنگین کمون با کیمیا ...

روز زیبایی که با اول ربیع الاول مصادف شده ما هم از شادی و خنده های حنانه و اینکه تولد سه سالگی هدیه آسمونیمون بود امروز شاد شاد شاد بودیم  خدایا ممنویم !